جدول جو
جدول جو

معنی درو دوسن - جستجوی لغت در جدول جو

درو دوسن
نسبت دروغ به کسی دادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ رَ)
دوست دارندۀ درم. که درم از دوستی گرد آرد و هزینه نکند:
تا درم خوار و درم بخش بود مرد سخی
تا درم جوی و درم دوست بودمرد لئیم.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر. واقع در 42هزارگزی باختر برازجان و کنار رود خانه شور با 150 تن سکنه. آب آن از چاه وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
سخنان نادرست و دغل کارانه و شایعه
فرهنگ گویش مازندرانی
در منگنه قرار دادن، در تنگنا گذاشتن، روزگار کسی را سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
در و پنجره
فرهنگ گویش مازندرانی
نسبت دروغ به کسی دادن، در را بستن، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
زمان دانه بستن گندم و برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
ابزار و وسایل برای بلند کردن یا بالا بردن اجسام
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ناسزا و نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی